عید سعید غدیر خم
جلوه گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر ریخت از خُم ولایت مى به مینا در غدیر رودها با یكـدگر پیوست كـمكم سیل شد موج مى زد سیل مردم مثل دریا در غدیر هـدیه جبـریل بود« الیـوم اكـملت لـكم «وحـى آمد در مبـارك باد مولى در غدیر با وجود فـیض« اتـممت علیكم نعمتى » از نزول وحى غوغا بود غوغا در غدیر بر سر دست نبى هر كس على را دید گفت آفـتـاب و مـاه زیـبـا بود زیـبا در غـدیـر بر لبش گلواژه«من كنت مولا» تا نشست گـلـبن پـاك ولایت شد شـكـوفـا در غدیر »بركه خورشید» در تاریخ نامى آشناست شیعه جوشیدهست از آن تاریخ آنجا در غدیر گر چه در آن لحظه شیرین كسى باور نداشت مى توان انكـار دریا كرد حـتى در غدیر باغبان وحـى مى دانست از روز نخست عمر كوتاهی ست در لبخند گلها در غدیر دیده ها در حسرت یك قطره از آن چشمه ماند این زلال معـرفت خشكید آیا در غـدیر؟ |